تحول مفهوم قدرت در اندیشه حضرت امام (ره)
تحول مفهوم قدرت در اندیشه حضرت امام (ره)
تحول مفهوم قدرت در اندیشه حضرت امام (ره)
نویسنده : روحالأمین سعیدی *
برای خیلی از كارشناسان و ناظران داخلی و خارجی، همیشه این سؤال بوده و هست كه امام خمینی بر مبنای چه قدرتی انقلاب اسلامی را تا پیروزی و پس از آن هدایت كردند. تحلیلهای مختلفی از جمله كاریزما بودن، علاقهی مردم به علماء و مراجع و... را عنوان میكنند. اما رهبر معظم انقلاب دراینباره میگویند: «رهبران مادى را با انواع حيلهها میخواهند در دلها زنده نگه دارند، نمیشود... آن فكر و آن اصول و آن ياد، همه محكوم به زوال شد؛ هم در جامعهى خود او، هم در سطح جهان. تفاوت رهبرى و زعامت معنوى و روحى اين است. علت هم همان اتصال با منبع اصلى قدرت، ارتباط با خدا، همه چيز را از او دانستن و همه كار را براى او كردن، است. اين راز اقتدار و ماندگارى و نفوذ مردان خداست. امام با اين ديد و با اين مبنا، همچنان زنده خواهد ماند. دشمنان او، مخالفان او، معارضان دينى و سياسى او، رفتند و خواهند رفت؛ اما امام بزرگوار با فكرش، با هويتش و با وجود حقيقىاش در جامعهى اسلامى و در جامعهى بزرگ بشرى ادامه پيدا خواهد كرد و روز به روز برجستهتر و قويتر و محسوستر خواهد شد. راز قدرت معنوىِ امام بزرگوار ما اين است.» (بیانات در حرم امام خمینی 1386/3/14) در آستانهی بیستویكامین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی، مقالهی زیر در این رابطه نوشته شده است.
بالطبع حضرت امام خمینی نیز به عنوان یك اندیشمند برجسته دینی و سیاسی از این قاعده مستثنی نیست. امام راحل بدون تردید از زمان غیبت امام معصوم تاكنون، بینظیرترین چهره دنیای اسلام میباشد كه چنین مُجدانه در عرصه نظریهپردازی سیاسی ورود كرده و به تنهایی منشأ تحولات ژرف و بلنددامنهای گشته است. ایشان در حوزه علمیه نجف به تشریح، پردازش و تقریر تئوری حكومت اسلامی خود كه در رأس هرم قدرت آن فقیهی عادل قرار دارد همت گمارد و حاصل كار نظری او را میتوان در قالب كتاب «ولایت فقیه» متجلی دید.
لكن آنچه امام را از دیگر متفكرین سیاسی مسلمانِ سلف یا همعصر خویش متمایز میساخت، محدود نماندن به صِرف چارچوبههای تئوریك و گام نهادن به پهنه سیاست عملی بود. وی با اتكال به نیروی لایزال الهی و نیز به یمن زعامت مدبرانه خود و پشتیبانی عظیم تودههای انسانی توانست تئوری سیاسیاش را در عمل به منصه ظهور رساند و انقلابی بیسابقه را در دهههای پایانی قرن بیستم رهبری كرد كه اعجاب و حیرت سیاستمداران و اندیشمندان جهانی را برانگیخت و چونان انفجاری مهیب، ستونهای نظام بینالملل را به لرزه افكند.
انقلاب امام از جهات بسیاری یك پدیده كاملاً منحصر به فرد بود. اولاً در زمانهای كه تحت سیطره سنگین مكاتب مادیگرای الحادی از جمله سرمایهداری لیبرال غربی و كمونیسم شرقی، جداانگاری دین از دنیا و سیاست (سكولاریزم) به مثابه ایدهای نهادینه تلقی میشد، صبغههای دینی فوقالعاده پررنگی به خود گرفت و عمارت سیاسی را تماماً بر شالوده ایدئولوژی اسلامی بنا نهاد. امتزاج كامل دین و سیاست در صحنه مدیریت جامعه سیاسی و پیدایی حكومتی كه یك رهبر دینی را در صدر خود میدید، تصویر بدیعی را خلق كرد كه برای جهانیان بسیار تازگی داشت لذا تحلیلگران مسائل سیاسی زان پس عنایت ویژهای را نیز به بررسی نقش عوامل فرهنگی و ایدئولوژیك در شكلدهی به پدیده انقلاب مبذول نمودند.
ثانیاً این پیروزی چشمگیر در كشوری تحقق یافت كه از حد اعلای حمایت همهجانبه از سوی بزرگترین قدرت مادی محیط بینالملل یعنی ایالات متحده آمریكا سود میجست و لذا عجز و ناتوانی این منبع عظیم قدرت در مهار امواج خروشان انقلاب بسیار عجیب و غیرقابل باور مینمود.
رابعاً نهضت امام هرگز ماهیتی ساكن، ایستا و مُضیق نداشت و به همین خاطر ابداً در حدود قلمرو جغرافیایی ایران نمیگنجید بلكه بسیار پویا و پرشتاب در فراسوی مرزهای موطن خود حركت میكرد و امواج سهمگینش كرانههای عالم را درمینوردید. امام با افق دیدی ژرف و جهانشمول نه فقط جامعه سیاسی ایران كه سراسر ملتهای جهان را هدف قرار داد و با ورودی مقتدرانه به عرصه روابط بینالملل كلان ـ نظام و ایجاد یك سنگر مقاومت ایدئولوژیك، به رویارویی با عظیمترین كانونهای قدرت و ثروت جهانی پرداخت. رویاروییهایی كه جملگی به طرز معجزهآسایی با پیروزی قاطع و خیرهكننده او به پایان میرسید. به راستی امام كه بود؟ قدرت ناپیدای او از چه جنسی بود؟ از كدام منبع نشأت میگرفت و چرا ابرقدرتهای جهان از درك او و مهار دامنه نفوذش ناتوان ماندند؟
به نظر میرسد همانند دیگر متفكران علوم انسانی، فهم ابعاد وجودی حضرت امام بستگیِ تام و تمامی با شناخت بستر فكری و ایدئولوژیكی دارد كه اندیشه وی در دل آن پرورش یافته است. به عبارت دیگر نمیتوان برای درك اندیشه امام از نظرگاه تئوریها و رهیافتهای رایج در علم روابط بینالملل نظیر واقعگرایی، لیبرالیسم، ماركسیسم، پستمدرنیسم و یا سازهانگاری به وی نگریست زیرا به دلیل وجود تفاوت و شقاق بنیادین در اصول جهانبینی، این تئوریها قادر به هضم گفتمان حضرت امام نخواهند بود. بلكه میبایست ابتدائاً بر روی همان سكوی معرفتی ایستاد كه امام خمینی از فراز آن محیط بینالملل را نظاره میكرد. آراء سیاسی معمار بزرگ انقلاب، عیناً برگرفته از دستگاه فكری اسلامی بود و لذا نظریه سیاسی و روابط بینالمللیِ اسلام كه آشكارا در سیاق آیات قرآن كریم متجلی گشته، مجرای ورود به فضای گفتمان ایشان میباشد.
حضرت امام در بستر نظام متافیزیك، یك منبع عظیم مولد قدرت را كه برای ادبیات روابط بینالملل كاملاً ناشناخته و بیسابقه بود كشف و آن را به جهانیان معرفی كرد. منبع پیشنهادی امام را میتوان قدرت الهی، قدرت متافیزیكی یا امداد غیبی نام نهاد. وی اعتقاد راسخ داشت كه این منبع به گونهای قانونمند در محیط بینالملل كارگر میباشد و از حیث ظرفیت، توانمندی و حجم نیرو قابل قیاس با هیچ كدام از منابع قدرت رایج میان دولتها نبوده، در جایگاه فوقالعاده رفیعتری نسبت به آنها قرار میگیرد تا جایی كه هیچ منبع قدرتی را یارای ایستادگی در برابر آن نیست. ایشان در كتاب «چهلحدیث» در تشریح نوآوری خود از مفهوم قدرت چنین میگوید:
«قدرت فقط در دستگاه قدس ربوبیّت پیدا میشود و فاعل علیالأطلاق و مسبّبالأسباب، آن ذات مقدس است. تمام مخلوقات اگر پشت به پشت هم دهند كه یك پشه خلق كنند نتوانند و اگر پشهای از آنها چیزی برباید، نتوانند پس بگیرند. قدرت پیش حقتعالی است. او است مؤثر در تمام موجودات. با هر زحمت و ریاضتی شده، در قلب خود با قلم عقل نگارش ده كه «لا مؤثّر فی الوجود الاّ الله» (یعنی) نیست كاركُنی در دار تحقق جز خدا.» (امام خمینی، 1368: 44)
معمار بزرگ انقلاب اسلامی با كشف این منبع جدید، در حقیقت پرده دیگری را از برابر سیمای قدرت كنار زد و طرحی نو و بی نظیر پیرامون چگونگی اعمال نفوذ و تحمیل اراده یا مقاومت در برابر اعمال قدرت دیگران در انداخت. شیوه ابداعی امام خمینی، ابتهال و اتكال به منبع الهی مولد قدرت و قرارگرفتن در جریان شمول قوانین و امدادهای غیبی بود. بدین صورت كه یك بازیگر پس از آشنایی با نحوه عملكرد منبع متافیزیكی قدرت، قادر است با كشاندن آن به پهنه روابط بینالملل، از اهرمهای توانمندش در رابطه با سایر بازیگران بهره جوید.
«حضرت امام بر ایمان به خداوند و تكیه بر قدرت لایزال الهی به عنوان قدرت معنوی نهضت تأكید داشتند و معتقد بودند كه منبع قدرت ملت ایران اتكال به خداوند است. امام عقیده داشتند كه قیام ملت ایران برای خدا و با پشتوانه الهی بود و حفظ عنایت خدا منشأ تمام پیروزیهاست. از این رو ایشان اتكال به قدرت لایزال و ذات مقدس حق، هجرت از نفس به حق و از دنیا به عالم غیب و گسستن از خود و پیوستن به خدا را رمز پیروزی نهضت میدانستند و بر این باور بودند كه «پیروزی را شمشیر نمیآورد. پیروزی را خون و قدرت ایمان میآورد.» امام خمینی نیروی ایمان به خدا و اسلام و قرآن و اجتماع عقل و روح و بدن در كنار یكدیگر و در نهایت خواست خدای تبارك و تعالی را عامل پیروزی نهضت میدانستند و اظهار میداشتند كه «به بركت اسلام و گرایش به اسلام و با فریاد اللهاكبر این پیروزی به دست آمد.» امام امدادهای غیبی الهی كه خارج از اراده بشر است و اعتقاد مردم به یاری خداوند متعال را عامل معنویت و اسلامیت قیام و توجه ملت به مقصد اسلامی و معیارهای انسانی و معنویت را بیانگر اسلامی و معنوی بودن نهضت میدانستند.» (دهشیری، 1380: 61)
رهبر فقید انقلاب اسلامی در واكاوی دلیل پیروزیهای نهضت و نیز هراس دشمنان از آن، ضمن اشاره به عامل یاری پروردگار چنین می گوید:
«چه كسی منصرف كرد اینها را و چه كسی خوف در دل آنها انداخت؟ شما كه قدرت نداشتید خوف در دل آنها بیندازید و باعث پیروزی ما آن خدای تبارك و تعالی بود.» (صحیفه نور، جلد12: 16)
این گفته حضرت امام در تطابق كامل با آیه 151 سوره آل عمران میباشد:
«سنلقی فی قلوب الذین كفروا الرعب بما أشركوا بالله؛ ما دل كافران را بیمناك و هراسان سازیم زیرا كه آنان چیزی را برای خدا شریك قرار دادند.» (آل عمران، 151)
امام همچنین ارتباط با منبع قدرت متافیزیكی را جبرانكننده فقدان سایر منابع قدرت مادی میپندارد:
«آن چه كه ملت را پیروز كرد، ایمان به خدا و عشق به شهادت بود. ملت ایران هیچ نداشت و ایمان داشت و ایمان او را بر همه قدرتها غلبه داد.» (صحیفه نور، جلد 16: 197)
نیز میتوان ارتباطی را میان این قول و آیه 16 سوره آل عمران برقرار نمود كه میگوید:
«إن ینصركم الله فلا غالب لكم و إن یخذلكم فمن ذاالذی ینصركم من بعده و علی الله فلیتوكل المؤمنون؛ اگر خداوند یاریتان كند محال است كسی بر شما غالب آید و اگر به خواری واگذارد، كیست كه بتواند پس از آن شما را یاری نماید و اهل ایمان تنها باید به خدا اتكال داشته باشند.»
تطابق و همخوانیهایی از این دست را میشود در میان كلمه به كلمه بیانات و نوشتجات حضرت امام با آیات قرآن كریم سراغ گرفت كه نشان میدهد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تئوری روابط بینالمللی خود را تماماً بر شالوده ایدئولوژی اسلامی بنا نهاده است. در واقع اگر محیط بینالملل را به تأسی از نظریه-پردازانِ سیستم جهانی به صورت مركزـ پیرامون بنگریم، باید گفت امام خمینی به عنوان رهبر یك كشور حاشیهای، بر مبنای تئوری قدرت متافیزیكی كه منبعث از آموزههای وحیانی میباشد، توانست از طریق اتصال به منبع لایزال قدرت الهی در افق متافیزیك و قرار دادن نهضت در جریان امدادهای غیبی، از پیرامون سیستم به رویارویی با قدرتهای مستقر در مركز نظام بینالملل برخاسته و به توفیقات غیرقابل باوری دست یابد. اتصالی كه اگر نمیبود شاید اصلاً انقلابی شكل نمیگرفت یا حداكثر اندكی پس از شكلگیری، زیر یكی از اولین فشارهای كوبنده دشمنان سقوط میكرد. اما نفس مانایی پدیده انقلاب اسلامی و پیروزیهای پیدرپی آن طی مقاطع مختلف، خود مهر تأییدی بر صحت و كارگر بودن تئوری امام در عرصه روابط بینالملل كوبید. شكل زیر، نحوه عملكرد تئوری مذكور را در محیط بینالملل به تصویر میكشد:
«آن قوت روح و قوت ایمان بود كه شما را غلبه داد بر جنود شیطانی، بر طاغوت.» (صحیفه نور، جلد 7: 256)
«آن قدرت روحی است كه انسان را پیروز میكند، هرچه تجهیزاتشان زیاد باشد.» (صحیفه نور، جلد11: 61)
«قدرت ایمان غلبه كرد بر این قدرتها» (صحیفه نور، جلد 5: 155)
«شما كه با قدرت الهی دارید حركت میكنید قدرتمندید.كم بودن اشكال ندارد. ایمان قوی بودن مهم است.»
(صحیفه نور، جلد 19: 2-1)
«مطمئن باشیدكه مركز قدرت كه خدای متعال است نسبت به شما عنایت دارد. قدرتهای دیگر پوشالی هستند. قدرت خداست كه باقی است و خداست كه وعده كرده است اگر نصرت دهید او را، او شما را پیروز میكند.»
(صحیفه نور، جلد 19: 113-112)
«قدرت با توجه به خدای تبارك و تعالی و وحدت كلمه حاصل میشود.» (صحیفه نور، جلد 11: 199)
«منبع قدرت ملت ایران اتكال به خداوند است.» (صحیفه نور، جلد 12: 67)
«اتكا به مسلسل و تانك و غفلت از خداوندِ قادر و جنود الهی، انسانها را به ورطه هلاكت و فضاحت میكشاند. آنان كه رمز پیروزی را مجهز به جهاز شیطانی و میگها و میراژها میدانند و ایمان به غیب و خداوند قادر را به حساب نمیآورند و ... قدرت ایمان و شهادتطلبی را نمیفهمند، باید با شكست مفتضحانه روبرو شوند و گوشمالی الهی ببینند.»
(صحیفه نور، جلد 15: 236-235)
«امام با تأكید بر تحول معنوی، باطنی و روحی مردم ایران كه با معیارهای مادی، سنجشهای بشری و انگیزههای عادی قابل اندازهگیری نمیباشد، بر تداوم این معنویت به عنوان رمز اصلی پیروزی تأكید داشتند و از این رهگذر به دشمنان تفهیم مینمودند كه جنگ صرفاً با سلاح مادی قابل پیشبینی نیست و پیروزی نهایی از آن كسی است كه با منشأ قدرت مطلقه یعنی خداوند متعال در ارتباط باشد و این جبهه الهی است كه سرانجام به فتح و پیروزی نائل خواهد شد و دشمنان تاب مقاومت در برابر آن را نخواهند داشت. (دهشیری، 1380: 129)
نكتهای كه در پایان لازم است عمیقاً مورد توجه قرارگیرد، نوع نگاه امام راحل به مقوله متافیزیك است. اعتقاد به متافیزیك ـ یعنی محدود نپنداشتن هستی به صِرف پدیدههای قابل مشاهده و تجربه عینی و باور به وجود عالمی دیگر در فراسوی مرزهای ماده ـ جزو بنیادیترین اصول شریعت مبین اسلام بوده و پذیرش آن بنا بر نص صریح كلام وحی از جمله خصائص متقین محسوب میشود: «الذین یؤمنون بالغیب...» (بقره، 3)
راز برجستگی حضرت امام و تفاوت آشكار او با دیگر متفكران مسلمان حتی علمای معاصر یا سلف خود نیز در همین نكته نهفته است. هنر رهبر انقلاب و نوآوری وی این بود كه اعتقاد به آموزههای ماورایی كلام وحی را از صرف یك اعتقاد قلبی آرمانی به یك باور عقلانی و منطقی رئالیستی بدل ساخت. امام به وجود منبع عظیم قدرت متافیزیكی و به كارگر بودن قوانین الهی و امدادهای غیبی در محیط بینالملل اطمینان راسخ داشت و لذا استراتژی حركت خود را تماماً بر وفق آن ترسیم كرد و كشتی انقلاب را به گونهای پیش برد تا در جریان نفوذ قوانین ماورایی قرارگیرد. در نتیجه این شیوه عملكرد نیز انقلاب برخلاف میل همه ابر قدرتها، مشمول قاعده نصرالهی گردید.
شاید هر متفكر مسلمان بارها آموزه قرآنی «إن تنصروا الله ینصركم و یثبّت اقدامكم» را در كتاب آسمانی خود دیده باشد لكن تنها امام بود كه توانست از این آموزه به عنوان یك قاعده عملی حتمیالوقوع در عرصه سیاست بینالملل بهرهبرداری نموده و امدادهای قدرتآفرینِ الهی را ضامن توفیقات انقلاب گرداند. تفسیر امام از متافیزیك، بسیار پویا، زنده، بدیع و قانونمند بود و لذا تحولات شگرفی را چه در فضای نظریهپردازی و چه در صحنه سیاست عملی به بار آورد كه با گذشت سالها از وفات وی همچنان استمرار یافته است.
اما زمانی كه این تئوری را در عرصه روابط بینالملل به محك آزمون میگذاریم، با شواهد بسیار ملموس، عیان و غیرقابل انكاری روبرو میشویم كه امكان نقض و نادیدهگیریِ آنها به سهولت از جانب تئوریهای اثباتگرا میسر نیست. همچنین وقوع این شواهد چنان وافر و مكرر بوده كه از حالت صُدفه و استثنا خارج شده و نظریه امام را به جانب قاعدهسازی و چه بسا قانونسازی سوق داده است. شكلگیری انقلاب اسلامی و استمرار بقای آن در زیر خُردكنندهترین فشارهای بزرگان قدرت و ثروت جهانی، ماجرای عجیب و پر رمز و راز طبس، رویدادهای معجزهآسای جنگ تحمیلی، عقیم ماندن توجیهناپذیر یكایك طرحهای براندازنده دشمنان در طول سه دهه حیات پدیده انقلاب، جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه و دهها مورد دیگر همگی از كاركرد قانونمند این نظریه در عرصه عمل خبر داده و یك حصار محكم منطقی را گرداگرد آن ایجاد كردهاند كه به آسانی قابل خدشه نمیباشد.
در مجموع، نگارنده تئوری متافیزیكی حضرت امام را یك رویكرد بدیع، جدی، بیسابقه و بسیار قابل تأمل و درخور اعتنا به مقوله قدرت میداند و معتقد است كه ایشان با شناسایی و معرفی یك منبع جدید مولد قدرت، بستر فراخی را برای وقوع نوعی تحول مفهومی در ادبیات روابط بینالملل گسترانیدهاند. تئوری قدرت متافیزیكی در صورت پردازش و تقریر مناسب و قرارگرفتن در یك بستهبندی شكیل علمی، قابلیت طرح در محافل آكادمیك داخلی و حتی بینالمللی را داشته و از پتانسیل خوبی برای دفاع منطقی از مدعای خود برخوردار است.
* دانشجوی دكتری تخصصی روابط بینالملل دانشگاه تهران
فهرست منابع :
1. قرآن كریم.
2. خمینی ، روحالله (1378) ، صحیفه نور، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
3. چهل حدیث ، تهران: مركز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اول.
4. دهشیری ، محمدرضا ( 1379) ، درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم.
5. علیزاده ، حسن (1377) ، فرهنگ خاص علوم سیاسی، تهران: انتشارات روزنه، چاپ اول.
منبع:http://farsi.khamenei.ir
/ن
1. مقدمه
بالطبع حضرت امام خمینی نیز به عنوان یك اندیشمند برجسته دینی و سیاسی از این قاعده مستثنی نیست. امام راحل بدون تردید از زمان غیبت امام معصوم تاكنون، بینظیرترین چهره دنیای اسلام میباشد كه چنین مُجدانه در عرصه نظریهپردازی سیاسی ورود كرده و به تنهایی منشأ تحولات ژرف و بلنددامنهای گشته است. ایشان در حوزه علمیه نجف به تشریح، پردازش و تقریر تئوری حكومت اسلامی خود كه در رأس هرم قدرت آن فقیهی عادل قرار دارد همت گمارد و حاصل كار نظری او را میتوان در قالب كتاب «ولایت فقیه» متجلی دید.
لكن آنچه امام را از دیگر متفكرین سیاسی مسلمانِ سلف یا همعصر خویش متمایز میساخت، محدود نماندن به صِرف چارچوبههای تئوریك و گام نهادن به پهنه سیاست عملی بود. وی با اتكال به نیروی لایزال الهی و نیز به یمن زعامت مدبرانه خود و پشتیبانی عظیم تودههای انسانی توانست تئوری سیاسیاش را در عمل به منصه ظهور رساند و انقلابی بیسابقه را در دهههای پایانی قرن بیستم رهبری كرد كه اعجاب و حیرت سیاستمداران و اندیشمندان جهانی را برانگیخت و چونان انفجاری مهیب، ستونهای نظام بینالملل را به لرزه افكند.
انقلاب امام از جهات بسیاری یك پدیده كاملاً منحصر به فرد بود. اولاً در زمانهای كه تحت سیطره سنگین مكاتب مادیگرای الحادی از جمله سرمایهداری لیبرال غربی و كمونیسم شرقی، جداانگاری دین از دنیا و سیاست (سكولاریزم) به مثابه ایدهای نهادینه تلقی میشد، صبغههای دینی فوقالعاده پررنگی به خود گرفت و عمارت سیاسی را تماماً بر شالوده ایدئولوژی اسلامی بنا نهاد. امتزاج كامل دین و سیاست در صحنه مدیریت جامعه سیاسی و پیدایی حكومتی كه یك رهبر دینی را در صدر خود میدید، تصویر بدیعی را خلق كرد كه برای جهانیان بسیار تازگی داشت لذا تحلیلگران مسائل سیاسی زان پس عنایت ویژهای را نیز به بررسی نقش عوامل فرهنگی و ایدئولوژیك در شكلدهی به پدیده انقلاب مبذول نمودند.
ثانیاً این پیروزی چشمگیر در كشوری تحقق یافت كه از حد اعلای حمایت همهجانبه از سوی بزرگترین قدرت مادی محیط بینالملل یعنی ایالات متحده آمریكا سود میجست و لذا عجز و ناتوانی این منبع عظیم قدرت در مهار امواج خروشان انقلاب بسیار عجیب و غیرقابل باور مینمود.
ارائه جهانبینی جدید
رابعاً نهضت امام هرگز ماهیتی ساكن، ایستا و مُضیق نداشت و به همین خاطر ابداً در حدود قلمرو جغرافیایی ایران نمیگنجید بلكه بسیار پویا و پرشتاب در فراسوی مرزهای موطن خود حركت میكرد و امواج سهمگینش كرانههای عالم را درمینوردید. امام با افق دیدی ژرف و جهانشمول نه فقط جامعه سیاسی ایران كه سراسر ملتهای جهان را هدف قرار داد و با ورودی مقتدرانه به عرصه روابط بینالملل كلان ـ نظام و ایجاد یك سنگر مقاومت ایدئولوژیك، به رویارویی با عظیمترین كانونهای قدرت و ثروت جهانی پرداخت. رویاروییهایی كه جملگی به طرز معجزهآسایی با پیروزی قاطع و خیرهكننده او به پایان میرسید. به راستی امام كه بود؟ قدرت ناپیدای او از چه جنسی بود؟ از كدام منبع نشأت میگرفت و چرا ابرقدرتهای جهان از درك او و مهار دامنه نفوذش ناتوان ماندند؟
به نظر میرسد همانند دیگر متفكران علوم انسانی، فهم ابعاد وجودی حضرت امام بستگیِ تام و تمامی با شناخت بستر فكری و ایدئولوژیكی دارد كه اندیشه وی در دل آن پرورش یافته است. به عبارت دیگر نمیتوان برای درك اندیشه امام از نظرگاه تئوریها و رهیافتهای رایج در علم روابط بینالملل نظیر واقعگرایی، لیبرالیسم، ماركسیسم، پستمدرنیسم و یا سازهانگاری به وی نگریست زیرا به دلیل وجود تفاوت و شقاق بنیادین در اصول جهانبینی، این تئوریها قادر به هضم گفتمان حضرت امام نخواهند بود. بلكه میبایست ابتدائاً بر روی همان سكوی معرفتی ایستاد كه امام خمینی از فراز آن محیط بینالملل را نظاره میكرد. آراء سیاسی معمار بزرگ انقلاب، عیناً برگرفته از دستگاه فكری اسلامی بود و لذا نظریه سیاسی و روابط بینالمللیِ اسلام كه آشكارا در سیاق آیات قرآن كریم متجلی گشته، مجرای ورود به فضای گفتمان ایشان میباشد.
2. امام خمینی (ره) و تحول در مفهوم قدرت
حضرت امام در بستر نظام متافیزیك، یك منبع عظیم مولد قدرت را كه برای ادبیات روابط بینالملل كاملاً ناشناخته و بیسابقه بود كشف و آن را به جهانیان معرفی كرد. منبع پیشنهادی امام را میتوان قدرت الهی، قدرت متافیزیكی یا امداد غیبی نام نهاد. وی اعتقاد راسخ داشت كه این منبع به گونهای قانونمند در محیط بینالملل كارگر میباشد و از حیث ظرفیت، توانمندی و حجم نیرو قابل قیاس با هیچ كدام از منابع قدرت رایج میان دولتها نبوده، در جایگاه فوقالعاده رفیعتری نسبت به آنها قرار میگیرد تا جایی كه هیچ منبع قدرتی را یارای ایستادگی در برابر آن نیست. ایشان در كتاب «چهلحدیث» در تشریح نوآوری خود از مفهوم قدرت چنین میگوید:
«قدرت فقط در دستگاه قدس ربوبیّت پیدا میشود و فاعل علیالأطلاق و مسبّبالأسباب، آن ذات مقدس است. تمام مخلوقات اگر پشت به پشت هم دهند كه یك پشه خلق كنند نتوانند و اگر پشهای از آنها چیزی برباید، نتوانند پس بگیرند. قدرت پیش حقتعالی است. او است مؤثر در تمام موجودات. با هر زحمت و ریاضتی شده، در قلب خود با قلم عقل نگارش ده كه «لا مؤثّر فی الوجود الاّ الله» (یعنی) نیست كاركُنی در دار تحقق جز خدا.» (امام خمینی، 1368: 44)
معمار بزرگ انقلاب اسلامی با كشف این منبع جدید، در حقیقت پرده دیگری را از برابر سیمای قدرت كنار زد و طرحی نو و بی نظیر پیرامون چگونگی اعمال نفوذ و تحمیل اراده یا مقاومت در برابر اعمال قدرت دیگران در انداخت. شیوه ابداعی امام خمینی، ابتهال و اتكال به منبع الهی مولد قدرت و قرارگرفتن در جریان شمول قوانین و امدادهای غیبی بود. بدین صورت كه یك بازیگر پس از آشنایی با نحوه عملكرد منبع متافیزیكی قدرت، قادر است با كشاندن آن به پهنه روابط بینالملل، از اهرمهای توانمندش در رابطه با سایر بازیگران بهره جوید.
رهایی از حصارهای نظریهپردازی
«حضرت امام بر ایمان به خداوند و تكیه بر قدرت لایزال الهی به عنوان قدرت معنوی نهضت تأكید داشتند و معتقد بودند كه منبع قدرت ملت ایران اتكال به خداوند است. امام عقیده داشتند كه قیام ملت ایران برای خدا و با پشتوانه الهی بود و حفظ عنایت خدا منشأ تمام پیروزیهاست. از این رو ایشان اتكال به قدرت لایزال و ذات مقدس حق، هجرت از نفس به حق و از دنیا به عالم غیب و گسستن از خود و پیوستن به خدا را رمز پیروزی نهضت میدانستند و بر این باور بودند كه «پیروزی را شمشیر نمیآورد. پیروزی را خون و قدرت ایمان میآورد.» امام خمینی نیروی ایمان به خدا و اسلام و قرآن و اجتماع عقل و روح و بدن در كنار یكدیگر و در نهایت خواست خدای تبارك و تعالی را عامل پیروزی نهضت میدانستند و اظهار میداشتند كه «به بركت اسلام و گرایش به اسلام و با فریاد اللهاكبر این پیروزی به دست آمد.» امام امدادهای غیبی الهی كه خارج از اراده بشر است و اعتقاد مردم به یاری خداوند متعال را عامل معنویت و اسلامیت قیام و توجه ملت به مقصد اسلامی و معیارهای انسانی و معنویت را بیانگر اسلامی و معنوی بودن نهضت میدانستند.» (دهشیری، 1380: 61)
رهبر فقید انقلاب اسلامی در واكاوی دلیل پیروزیهای نهضت و نیز هراس دشمنان از آن، ضمن اشاره به عامل یاری پروردگار چنین می گوید:
«چه كسی منصرف كرد اینها را و چه كسی خوف در دل آنها انداخت؟ شما كه قدرت نداشتید خوف در دل آنها بیندازید و باعث پیروزی ما آن خدای تبارك و تعالی بود.» (صحیفه نور، جلد12: 16)
این گفته حضرت امام در تطابق كامل با آیه 151 سوره آل عمران میباشد:
«سنلقی فی قلوب الذین كفروا الرعب بما أشركوا بالله؛ ما دل كافران را بیمناك و هراسان سازیم زیرا كه آنان چیزی را برای خدا شریك قرار دادند.» (آل عمران، 151)
امام همچنین ارتباط با منبع قدرت متافیزیكی را جبرانكننده فقدان سایر منابع قدرت مادی میپندارد:
«آن چه كه ملت را پیروز كرد، ایمان به خدا و عشق به شهادت بود. ملت ایران هیچ نداشت و ایمان داشت و ایمان او را بر همه قدرتها غلبه داد.» (صحیفه نور، جلد 16: 197)
نیز میتوان ارتباطی را میان این قول و آیه 16 سوره آل عمران برقرار نمود كه میگوید:
«إن ینصركم الله فلا غالب لكم و إن یخذلكم فمن ذاالذی ینصركم من بعده و علی الله فلیتوكل المؤمنون؛ اگر خداوند یاریتان كند محال است كسی بر شما غالب آید و اگر به خواری واگذارد، كیست كه بتواند پس از آن شما را یاری نماید و اهل ایمان تنها باید به خدا اتكال داشته باشند.»
تطابق و همخوانیهایی از این دست را میشود در میان كلمه به كلمه بیانات و نوشتجات حضرت امام با آیات قرآن كریم سراغ گرفت كه نشان میدهد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تئوری روابط بینالمللی خود را تماماً بر شالوده ایدئولوژی اسلامی بنا نهاده است. در واقع اگر محیط بینالملل را به تأسی از نظریه-پردازانِ سیستم جهانی به صورت مركزـ پیرامون بنگریم، باید گفت امام خمینی به عنوان رهبر یك كشور حاشیهای، بر مبنای تئوری قدرت متافیزیكی كه منبعث از آموزههای وحیانی میباشد، توانست از طریق اتصال به منبع لایزال قدرت الهی در افق متافیزیك و قرار دادن نهضت در جریان امدادهای غیبی، از پیرامون سیستم به رویارویی با قدرتهای مستقر در مركز نظام بینالملل برخاسته و به توفیقات غیرقابل باوری دست یابد. اتصالی كه اگر نمیبود شاید اصلاً انقلابی شكل نمیگرفت یا حداكثر اندكی پس از شكلگیری، زیر یكی از اولین فشارهای كوبنده دشمنان سقوط میكرد. اما نفس مانایی پدیده انقلاب اسلامی و پیروزیهای پیدرپی آن طی مقاطع مختلف، خود مهر تأییدی بر صحت و كارگر بودن تئوری امام در عرصه روابط بینالملل كوبید. شكل زیر، نحوه عملكرد تئوری مذكور را در محیط بینالملل به تصویر میكشد:
نصر الهی
«آن قوت روح و قوت ایمان بود كه شما را غلبه داد بر جنود شیطانی، بر طاغوت.» (صحیفه نور، جلد 7: 256)
«آن قدرت روحی است كه انسان را پیروز میكند، هرچه تجهیزاتشان زیاد باشد.» (صحیفه نور، جلد11: 61)
«قدرت ایمان غلبه كرد بر این قدرتها» (صحیفه نور، جلد 5: 155)
«شما كه با قدرت الهی دارید حركت میكنید قدرتمندید.كم بودن اشكال ندارد. ایمان قوی بودن مهم است.»
(صحیفه نور، جلد 19: 2-1)
«مطمئن باشیدكه مركز قدرت كه خدای متعال است نسبت به شما عنایت دارد. قدرتهای دیگر پوشالی هستند. قدرت خداست كه باقی است و خداست كه وعده كرده است اگر نصرت دهید او را، او شما را پیروز میكند.»
(صحیفه نور، جلد 19: 113-112)
«قدرت با توجه به خدای تبارك و تعالی و وحدت كلمه حاصل میشود.» (صحیفه نور، جلد 11: 199)
«منبع قدرت ملت ایران اتكال به خداوند است.» (صحیفه نور، جلد 12: 67)
«اتكا به مسلسل و تانك و غفلت از خداوندِ قادر و جنود الهی، انسانها را به ورطه هلاكت و فضاحت میكشاند. آنان كه رمز پیروزی را مجهز به جهاز شیطانی و میگها و میراژها میدانند و ایمان به غیب و خداوند قادر را به حساب نمیآورند و ... قدرت ایمان و شهادتطلبی را نمیفهمند، باید با شكست مفتضحانه روبرو شوند و گوشمالی الهی ببینند.»
(صحیفه نور، جلد 15: 236-235)
«امام با تأكید بر تحول معنوی، باطنی و روحی مردم ایران كه با معیارهای مادی، سنجشهای بشری و انگیزههای عادی قابل اندازهگیری نمیباشد، بر تداوم این معنویت به عنوان رمز اصلی پیروزی تأكید داشتند و از این رهگذر به دشمنان تفهیم مینمودند كه جنگ صرفاً با سلاح مادی قابل پیشبینی نیست و پیروزی نهایی از آن كسی است كه با منشأ قدرت مطلقه یعنی خداوند متعال در ارتباط باشد و این جبهه الهی است كه سرانجام به فتح و پیروزی نائل خواهد شد و دشمنان تاب مقاومت در برابر آن را نخواهند داشت. (دهشیری، 1380: 129)
نكتهای كه در پایان لازم است عمیقاً مورد توجه قرارگیرد، نوع نگاه امام راحل به مقوله متافیزیك است. اعتقاد به متافیزیك ـ یعنی محدود نپنداشتن هستی به صِرف پدیدههای قابل مشاهده و تجربه عینی و باور به وجود عالمی دیگر در فراسوی مرزهای ماده ـ جزو بنیادیترین اصول شریعت مبین اسلام بوده و پذیرش آن بنا بر نص صریح كلام وحی از جمله خصائص متقین محسوب میشود: «الذین یؤمنون بالغیب...» (بقره، 3)
نوآوری، هنر امام
راز برجستگی حضرت امام و تفاوت آشكار او با دیگر متفكران مسلمان حتی علمای معاصر یا سلف خود نیز در همین نكته نهفته است. هنر رهبر انقلاب و نوآوری وی این بود كه اعتقاد به آموزههای ماورایی كلام وحی را از صرف یك اعتقاد قلبی آرمانی به یك باور عقلانی و منطقی رئالیستی بدل ساخت. امام به وجود منبع عظیم قدرت متافیزیكی و به كارگر بودن قوانین الهی و امدادهای غیبی در محیط بینالملل اطمینان راسخ داشت و لذا استراتژی حركت خود را تماماً بر وفق آن ترسیم كرد و كشتی انقلاب را به گونهای پیش برد تا در جریان نفوذ قوانین ماورایی قرارگیرد. در نتیجه این شیوه عملكرد نیز انقلاب برخلاف میل همه ابر قدرتها، مشمول قاعده نصرالهی گردید.
شاید هر متفكر مسلمان بارها آموزه قرآنی «إن تنصروا الله ینصركم و یثبّت اقدامكم» را در كتاب آسمانی خود دیده باشد لكن تنها امام بود كه توانست از این آموزه به عنوان یك قاعده عملی حتمیالوقوع در عرصه سیاست بینالملل بهرهبرداری نموده و امدادهای قدرتآفرینِ الهی را ضامن توفیقات انقلاب گرداند. تفسیر امام از متافیزیك، بسیار پویا، زنده، بدیع و قانونمند بود و لذا تحولات شگرفی را چه در فضای نظریهپردازی و چه در صحنه سیاست عملی به بار آورد كه با گذشت سالها از وفات وی همچنان استمرار یافته است.
3. فرجام سخن
اما زمانی كه این تئوری را در عرصه روابط بینالملل به محك آزمون میگذاریم، با شواهد بسیار ملموس، عیان و غیرقابل انكاری روبرو میشویم كه امكان نقض و نادیدهگیریِ آنها به سهولت از جانب تئوریهای اثباتگرا میسر نیست. همچنین وقوع این شواهد چنان وافر و مكرر بوده كه از حالت صُدفه و استثنا خارج شده و نظریه امام را به جانب قاعدهسازی و چه بسا قانونسازی سوق داده است. شكلگیری انقلاب اسلامی و استمرار بقای آن در زیر خُردكنندهترین فشارهای بزرگان قدرت و ثروت جهانی، ماجرای عجیب و پر رمز و راز طبس، رویدادهای معجزهآسای جنگ تحمیلی، عقیم ماندن توجیهناپذیر یكایك طرحهای براندازنده دشمنان در طول سه دهه حیات پدیده انقلاب، جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه و دهها مورد دیگر همگی از كاركرد قانونمند این نظریه در عرصه عمل خبر داده و یك حصار محكم منطقی را گرداگرد آن ایجاد كردهاند كه به آسانی قابل خدشه نمیباشد.
همچنان ادامه دارد
در مجموع، نگارنده تئوری متافیزیكی حضرت امام را یك رویكرد بدیع، جدی، بیسابقه و بسیار قابل تأمل و درخور اعتنا به مقوله قدرت میداند و معتقد است كه ایشان با شناسایی و معرفی یك منبع جدید مولد قدرت، بستر فراخی را برای وقوع نوعی تحول مفهومی در ادبیات روابط بینالملل گسترانیدهاند. تئوری قدرت متافیزیكی در صورت پردازش و تقریر مناسب و قرارگرفتن در یك بستهبندی شكیل علمی، قابلیت طرح در محافل آكادمیك داخلی و حتی بینالمللی را داشته و از پتانسیل خوبی برای دفاع منطقی از مدعای خود برخوردار است.
* دانشجوی دكتری تخصصی روابط بینالملل دانشگاه تهران
فهرست منابع :
1. قرآن كریم.
2. خمینی ، روحالله (1378) ، صحیفه نور، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
3. چهل حدیث ، تهران: مركز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اول.
4. دهشیری ، محمدرضا ( 1379) ، درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم.
5. علیزاده ، حسن (1377) ، فرهنگ خاص علوم سیاسی، تهران: انتشارات روزنه، چاپ اول.
منبع:http://farsi.khamenei.ir
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}